مور يا مورچه حشرهاي اجتماعي است همانند زنبور عسل از راستهٔ نازك بالان كه در ميانههاي دورهٔ كرتاسه يعني حدود ۱۱۰ تا ۱۳۰ ميليون سال پيش تكامل يافتهاست. امروزه بيش از ۱۲۰۰۰ گونه مورچه طبقه بندي شدهاند و تخمين زده ميشود اين تعداد تا ۲۲۰۰۰ گونه نيز برسد. مورچهها به راحتي از شاخك هاي آرنج دارشان و ساختار گره مانندشان و كمر باريكشان قابل شناسايي هستند.
اندازهٔ اجتماع مورچهها ميتواند از چند ده مورچه شكارچي در يك حفره تا چند ميليون مورچهٔ ساده و مورچه نازاي ماده و طبقهاي از كارگرها و سربازها و ساير گروهها را در يك محدوده جغرافيايي وسيع شامل شود.همچنين اجتماع مورچهها شامل تعدادي نر داراي نطفه و همچنين يك يا چند ماده كه توانايي بارور شدن دارند و ملكه ناميده ميشوند، ميشود.همچنين گاهي اجتماع مورچهها يك ابرجامعه توصيف شدهاست ٬زيرا مورچهها در آن با يكديگر كار ميكنند و از اجتماع خود دفاع ميكنند...
تقريباً تمام مناطق كره زمين مورچه دارد. فقط مناطقي مانند جزاير دور افتاده و غيرقابل دسترسي استثنا هستند. مورچه به بيشتر محيط زيستهاي زمين چيره گشتهاست و در بيشتر محيط زيستها توانايي زندگي دارد. اين موجود ۱۵-۲۰٪ موجودات زنده خشكيزي زمين را تشكيل ميدهد. علت موفقيت آنها به زندگي اجتماعي، توانايي بالاي انطباق پذيري و توانايي تغيير دادن محيط زيستشان و بهره برداري از منابع و دفاع از يكديگر برميگردد. انواع مورچهها به صورتهاي مختلفي مانند زندگي انگلي و بردهداري، همزيستي مسالمت آميز و … تكامل يافتهاند.
جامعهٔ مورچهها داراي سيستم تقسيم كار، ارتباط بين اشخاص و توانايي حل مشكلات پيچيده است.اين تشابه با جوامع انساني سالهاست كه الهام بخش و موضوع مطالعات بوده است.
خيلي از تمدنهاي انساني از مورچهها در مراسم مذهبي ،تغذيه و موارد پزشكي سود ميجويند.برخي از گونه ها بخاطر نقشي كه در كنترل زيستي آفت ها ايفا ميكنند بسيار ارزشمند هستند،هرچند توانايي آنها براي استفاده از منابع باعث تعارض آنها باانسانها شده است.آنها ميتوانند به محصولات كشاورزي صدمه زده و وارد خانهها شوند.
مورچهها قويترين حيوانات خشكي ميباشند، چرا كه ميتوانند چند برابر وزن خود بار حمل كنند، مطالعه در زندگي مورچهها دانشمندان را به شگفتي واداشتهاست، چون وقتي آنها انبار غذاي بعضي از مورچهها را بررسي كردهاند، با كمال تعجّب ديدهاند آنها، به طور دقيق دانههاي جمع آوري شده را به طور منظّم در كنار هم قرار ميدهند؛ آنها دانههاي گندم را از وسط به دو نيم ميكنند تا هنگام رسيدن رطوبت سبز نشود، ولي دانههاي خربزه را به جاي نصف به چهار قسمت تقسيم ميكنند، زيرا ميدانند كه دانههاي خربزه (تخم خربزه) اگر به دو نصف تقسيم شوند، باز هم قابليت سبز شدن را دارند و به محض تماس با آب رشد خواهند كرد و لانهٔ مورچهها را از بين خواهند برد